شاخه های چنار کهنسال تورک – قسمت سی ویکم


تورکهای کریمه

امروزه تنها تعداد انگشت شماری از بناها و آثار بجا مانده از حاکمیتهای ترک در کریمه بجا مانده است. در پی اشغال منطقه بدست روسها در سال ۱۷۸۳ بسیاری از آثار تاریخی در این شبه جزیره از بین رفت. این در حالیست که یکی از یادبودهای دوران حاکمیت روسها در این سرزمین تا به امروز در پایتخت جمهوری پا بر جا مانده است.

از سوی دیگر در پارکی در نزدیکی مسجد سینان در » Gözleve» که امروزه» Evpatorya» نامیده می شود نیز یادبودی وجود دارد که خاطره ظلمی است که ترکهای کریمه از باصطلاح ناجیان خود دیده اند. بر روی این یادواره نوشته است : به یاد قتل عام و تبعیدهای ملت تاتار کریمه….

ترکهای کریمه پس از استیلای جزیره از سوی روسها متحمل فشارها و ظلمهای زیادی شدند و از همین رو نیز مجبور به کوچ به رومانی، بلغارستان و خصوصا آناتولی شدند. اما بیشترین مصیبتهای این ملت از ۱۸ می ۱۹۴۴ آغاز شد. در این ایام بود که تمامی ترکهای کریمه بدستور استالین رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی وادار به کوچ مجبوری به آسیای مرکزی شدند. این انسانها که در طول اقتدار اتحاد جماهیر شوروی قادر به بازگشت به کشور خود نشدند، پس از فروپاشی آن حق بازگشت به سرزمین خود را پیدا کردند. بعنوان تهیه کنندگان این برنامه، طی سفری به کریمه سعی کردیم سختی هایی را که ترکهای کریمه در راه بازگشت به وطن خود کشیدند را تجربه کنیم و دیدیم که این ملت علیرغم دشواریهای برگشت، چگونه برای سربلندی و اعتلای خود در سرزمینشان کوشش کرده و می کنند.

آنان با تاسیس انجمن ها و وقفهای گوناگون، در راه رسیدن به این هدف تلاش می نمایند. در برنامه امروز از فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی ترکهای کریمه سخن خواهیم گفت.

ترکهای کریمه برای احیا و تدام موجودیت و اعتلای خود، سازمانهای مختلفی تشکیل داده اند. مجلس ملی تاتارهای کریمه، انستیتوی صنایع و پداگوژی دولتی کریمه، مدارس ملی، کتابخانه گاسپیرالی، جمعیت «معارفچی لر» اتحادیه نویسندگان تاتار کریمه، وقف تولد دوباره کریمه، انجمن صنایع دستی «ماراما» و اتحادیه بانوان کریمه از جمله نهادهایی هستند که این هدف را در کریمه دنبال می کنند.

یکی از مقامات اسبق اتحادیه زنان کریمه در خصوص حرکت ملی ترکهای کریمه و نقش زنان در آن چنین می گوید:

«جنبش تاتارهای کریمه یکی از عمومی ترین حرکتها در بین حرکتهای ملی کریمه است. ما برای حفظ حقوق ملتمان راه دموکراسی را برگزیدیم. مهمترین دلیل آن نیز جسارت و عزمی بود که زنان ما در این حرکت از خود نشان دادند. زنان ما در این حرکت پا به پای مردان، فرزندان و همسران خود پیش رفته و حتی حبس ها و زندانها کشیدند. هم اکنون نیز در فعالیتهای اجتماعی نقش موثری دارند.

ترکهای کریمه بتدریج به خانه و کاشانه خود بازگشتند و امروز جمعیتمان بسیار زیاد شده و اکثر آنان در قصبه های کریمه ساکن هستند. برخی از این قصبه ها از امکانات استاندارد زندگی محروم هستند و در اینجا هم باز سنگینی بار این هجرت بر دوش زنان می افتد. این زنان در اوایل دوران بازگشت به وطن حتی اگر تحصیلات بالا داشتند برای حمایت از فرزندان خود که در آن روزها بسیاری بیمار هم بودند، در بازارها داد و ستد می کردند. از این رو این زنان سخت ترین شرایط را با سربلندی پشت سر گذاشته و می گذارند. زنانی که چه دکتر و چه آموزکار، روز های سختی سپری می کردند.

زنان تاتار کریمه در شرایطی کار می کردند که در جذب نیرو توسط دوایر دولتی در آخرین مرتبه قرار داشتند ولی اگر قرار بود اخراجی در کار باشد این زنان جزو اولین انتخابها بودند.

در سال ۱۹۸۴ برای بهبود وضعیت زنان و کودکان تاتار کریمه، اتحادیه زنان تاتار کریمه را تاسیس نمودیم.

ما در نمایندگی های مختلف خود در ازمیر، آنکارا، استانبول و نیویورک و غیره و نیز در شبعاتمان در سراسر کریمه با یکپارچگی و اتحاد برای انجام فعالیتهای آموزشی، فرهنگی و بهداشتی و درمانی کوشش می کنیم. با نهادهای مختلف اروپایی و آمریکایی نیز در ارتباط بوده و برای ارتقا سطح آموزشی و بهداشتی زنان و کودکانمان تامین اعتبار می کنیم. «

دوستان یکی دیگر از نهاد های فعال در زمینه اعتلای فرهنگ تاتار کریمه نیز انجمن » ماراما» میباشد. حیطه فعهالیتهای این انجمن را نیز از زبان یکی از مسئولین آن می شنویم:

» تاتارهای کریمه به روسری، » ماراما» می گویند. این روسری بطور مستقیم بر روی سر بسته نمی شود. ابتدا کلاهی بنام «فس» بر سر گذاشته و «ماراما» را از روی آن می بندیم. اما علت اینکه نام انجمنمان را ماراما گذاشتیم این بود که هدف این انجمن رواج و احیای مجدد نقوش و سوزن دوزیهای خاص تاتارها بود. فکر کردیم که ماراما بهترین نامی است که می تواند این هدف را نشان دهد.

در بنیه تشکیلاتمان پروژه های زیادی زیادی را محقق نمودیم و سازمانهای زیادی از کشورهای مختلف جهان منجمله ترکیه،کانادا، هلند و لهستان یاریمان نمودند. کمکهای زیادی نیز از آژانس توسعه و همکاری ترک «تیکا»، دریافت نموده ایم که براستی جای تشکر دارد. در کلاسهای آموزشی مان نقش و نگارهایی را که ۵۰ سال در فراموشی مانده بود، زنده کردیم. هنرآموزان این نقشها را با کمک مربیان و از روی نمونه هایی که داشتیم یاد گرفتند. نکته دشوار در آموزش این نقشها این بود که با وجود داشتن الگوها، کسی تا آنروز نتوانسته بود آنها را از نو بیافریند چون تکنیک آن فراموش شده بود.

با ادامه این گونه کلاسها در سراسر کریمه، زنان تاتار قادر خواهند بود هنر سنتی خود را یاد گرفته و به امرار معاش خانواده کمک کنند. بعنوان مثال ما سنتی داریم که هر عروس یا دامادی زمانی که به خانه اش می رود باید قرانی با خود داشته باشد. این قران هم در پوشش مخصوصی قرار داده میشود. زنانی که در کلاسهای ما آموزش دیده اند می توانند روی این جا قرآنی ها را سوزن دوزی کنند و آنها را بفروشند.

یکی دیگر نهادهای کریمه وقف » تولد دوباره کریمه» است.

یکی از مسئولین این نهاد می گوید راهنمای او در فعالیتهایش جمله ای از » گاسپیرالی» اندیشمند بزرگ است که گفته » اگر می خواهی به ملت کمک کنی از کاری که از دستت بر می آید آغاز کن».

برای آشنایی با فعالیتهای این نهاد نیز به سخنان این فرد مسئول اشاره می کنیم:

نام نهاد ما » تولد دوباره کریمه» است. طبیعی است که تولد یا آفرینش کاری مختص خداست و لی منظور ما از انتخاب این نام احیای زندگی و شرایطی است که تاتارهای کریمه پیش از تبعید و کوچ اجباری داشتند. هدف ما احیای دوباره تمدن، زبان و دینمان است.

فلسفه ما اینست: حتی اگر دشوار باشد، خانه ها از نو ساخته میشوند، راهها احداث گردیده و بر ق و آب و امکانات زندگی دوباره برقرار می شود ولی آنچه احیای آن دشوار است و در این مدت نباید فراموش شود از دست ندادن زبان و تمدن است. مهمترین مسئله برای ما تاتارهای کریمه موضوع حفظ زبان و تمدنمان و اعتلای مجدد آن است.

ما هم جمله اندیشمند بزرگ » اسماعیل گاسپیرالی » را که گفته است»برای خدمت به ملت از کاری که بلدی آغاز کن»، را سرمشق قرار دایم. حیطه اصلی فعالیت ما آموزش اجتماعی است. انسانها می توانند در خانواده ها و یا مشاغل مختلف باشند اما ملت ما باید یکپارچه و متحد حرکت کنند. ما برا حفظ اتحاد و یگپارچگی ترکهای تاتار می کوشیم. ما در بین اسلاو ها زندگی می کنیم و نگرش و طرز زندگی آنها در ما تاثیر داشته است. در این جامعه که برای گذران زندگی مجبور به هماهنگی با اطراف هستیم از طریق آموزش زبان و فرهنگمان به جوانان و بزرگترها برای حفظ تمدن خود کوشش می کنیم. جوانان ما به آندسته از بزرگترهایی که در دوران تبعید شانس بهره بردن از آموزش ملی را نداشته اند، زبانمان را می آموزند. جوانان سرمایه های ملی ما هستند از این رو جلب کمکهای مادی برای آموزش این جوانان از اهمیت زیادی برخوردار است.

مسئله مهم دیگر نتظیم برنامه و سیستم آموزشی، تامین محیطهای آموزشی کافی و تربیت کادر آموزشی است. وقف ما در این زمینه ها نیز بانجام سمینارها و دوره های مختلف فعالیت نشان می دهد. تئاترهایی نیز تاسیس کرده ایم.

دوستان عزیز ملت تاتار کریمه پس از سالهای تبعید اجباری و بازگشت به وطن تلاشهای همه جانبه ای در راه اعتلای زبان، فرهنگ و تمدن خود نمودند که در این برنامه به معرفی ۳ نهاد موثر در این راستا پرداختیم که امیدواریم مورد استفاده شما قرار گرفته باشد.

قسمت اول | قسمت دوم | قسمت سوم | قسمت چهارم | قسمت پنجم | قسمت ششم |

 قسمت هفتم | قسمت هشتم | قسمت نهم | قسمت دهم | قسمت یاز دهم |

 قسمت دواز دهم | قسمت سیز دهم | قسمت چهار دهم | قسمت پانزدهم |

 قسمت شانزدهم | قسمت هفده هم | قسمت هجده هم | قسمت نزده هم |

 قسمت بیستم | قسمت بیست و یکم | قسمت بيست و دوم | قسمت بيست و سوم |

 قسمت بيست و چهارم | قسمت بيست و پنجم | قسمت بيست و ششم |

 قسمت بيست و هفتم | قسمت بيست و هشتم  | قسمت بيست و نهم | قسمت سی ام

4 پاسخ

  1. درباره نام ها باید در به کار بردن ان ها و ریشه یابی ان ها کمال دقت را داشت
    برای بهتر فهمیدن این نوجمله مثالی میزنم ،واژه زنگی در زبان پارسی اسم جنس است و به همه سیاهپوستان گفته میشود یا واژه درخت که ان هم اسم جنس است و وقتی میگوییم درخت منظور ما همه درخت هااست که ممکن است هلو باشد یا البالو به طور کلی اسم عام است یا یک مثال دیگر که بهتر این متن فهمیده شود ،بارها در نوشته های شاعران به واژه ترک برخورده ایم تورک هم مانند زنگی در زبان پارسی اسم جنس عام است و به همه زرد پوستان گفته میشودبرای نمونه مینگریم به کتاب قابوس نامه که دقیقا یک هزار سال پیش نوشته شده در مبحث معرفی تورکان(بدان که ترک نه یک جنس است و هر جنسی را طبعی و گوهری دیگر است و از جمله‌ی ایشان از همه بدخوتر قبچاق و غز بود و از همه خوش‌خوتر و به عشرت فرمان‌بردارتر ختنی و خلخی و تبتی و چینی بود … چون در ترک نگاه کنی سر بزرگ بود و روی‌پهن و چشم‌ها تنگ و بخج‌بینی (پهن‌بینی) و لب و دندان نه نیکو. چون یک‌یک را بنگری به ذات خویش نه نیکو بود … عیب ایشان آن است که کندخاطر باشند و نادان و شغبناک باشند و ناراضی و بدمست. بی‌بهانه و باآشوب و پرُزیان باشند و به شب سخت‌دل باشند … و نرم‌اندام باشند به عشرت و از بهر تجمل به از ایشان هیچ جنس نیست. (عنصرالمعالی کیکاوس؛ قابوس‌نامه؛ به کوشش سعید نفیسی؛ تهران، 1312، صص 81-80؛ به تصحیح غلام‌حسین یوسفی؛ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1383، صص 115-114)
    در این نوشته پارسی واژه تورک به همان صورت درست ان در پارسی که به معنی زردپوست است به کار رفته چنانکه حتی چینی ها و ختنی ها هم ترک شده اند اما امروزه واژه ترک(تورک)در پارسی به معنای قومی التایی به کار میرود که یک واژه از زبان ماندارین چینی برگرفته از واژه توکی به معنی سگ ولگرد است (کتاب تیمور لنگ/ نوشته هارولد لمب /مبحث تورکان /صفحه313تا315) پس باید واژه ها را شناخت و درست به کار برد

  2. چند هزار فارس عمله و شبه حیوان
    برابر با یک انسان است؟

    همه قبول دارند که خاورمیانۀ تمدن ساز، مهد تمدن های بزرگی همچون یهودیت، مسیحیت و اسلام است وفارس های مجهول الهویه اهل این منطقه نیستند. حالا از کجا به این منطقه آمده اند، قابل بحث است. خیلی ها بر این باورند که باد این شبه حیوان ها و بدوی را برای تحقیر کردن ما به این منطقه آورده است.

    در سوم جولای 1988 یک فروند هواپیمای مسافربری ایران با 290 مسافر و 15 خدمه از بندر عباس به دبی توسط ناو وینسنز امریکا در خلیج عرب هدف قرار گرفت و تمام سرنشینان آن که از مناطق جنوب ایران مثل بندرعباس، بوشهر، کرمان و غیره بودند، در هوا تکه و پاره شدند و فرمانده ناو بخاطر این شجاعت مدال دریافت کرد.چند سال بعد از این حادثه دولت امریکا به هر خانوادۀ قربانی مبلغ دویست و پنجاه هزار دولار بعنوان غرامت پیشنهاد کرد. اما چند روز پیش جورج. بی. دنلیز، قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک بدون هیچ مدارک مستندی دربارۀ ادعای دخالت ایران در ماجرای 11سپتامبر، دولت ایران را مسئول کشته شدن بیش از هزار نفر در حمله تروریستی یازده سپتامبر دانست و گفت که ایران باید دوازده و نیم میلیون دلار به ازای هر همسر بازمانده از این ماجرا، هشت و نیم میلیون دلار به هر اولیای قربانی، هشت و نیم میلیون دلار به ازای هر فرزند و نیز چهار میلیون و دویست و پنجاه هزار دلار به ازای هر برادر یا خواهر قربانیان این ماجرا پرداخت کند.
    قیمت هر فارس عملۀ کشته شده = 250000 دولار
    قیمت هر امریکایی نورانی کشته شده = 35 میلیون دولار
    با این حساب، هر 140 نفر فارس شبه انسان برابر با یک انسان است.
    بعد از انتشار خبر قاضی دادگاه امریکا، علی رضا نوری زاده، کیانوش توکلی و سایر سلطنت طلب های عمله حیران مانده بودند که چطور ممکن است یک امریکایی سفید پوست، مو طلایی، چشم آبی نورانی و متمدن با 140 فارس عمله و شبه انسان برابر باشد و در تحلیل هایشان می گفتند، واقعآ در حق امریکایی ها بی انصافی شده است. ناصر کرمی از عمله های سلطنت طلب می گفت، حتمآ قرار بود هر 140000هزار فارس بدوی را برابر با یک سفید پوست نورانی اعلام کنند ولی موقع تایپ کردن سه تا صفرش فراموش شده است. مسعود بهنود از سلطنت طلب های مقیم لندن هم می گفت، بنظر من به امریکایی ها توهین شده چون اگر همۀ ما فارس ها را در ایران، افغانستان و تاجیکستان جمع کنند، با یک امریکایی چشم آبی، موطلایی و سفید پوست هم برابر نمی شود. فارس واقعآ یعنی پشم خایه

  3. چرا زن ها به قبر فردوسی حیوات صفت می رینند

    دو سال قبل روزنامۀ کیهان خبر دستگیری چند زن را داد که برای نشان دادن نفرت خودشان از فردوسی حیوان صفت، بعد از شکافتن قبر فردوسی و درآوردن استخوان هایش، استخوان های فردوسی را تو کون خودشان فرو می کردند و در می آوردند تا استخوان های فردوسی را گهی کنند. چندی بعد فریدون جنیدی از مریدان فردوسی حیوان صفت برای جلوگیری زن ها از ریدن به قبر فردوسی، 30 هزار بیت از شاهنامه را حذف کرد و گفت که این اشعار شرم آور از فردوسی نیستند! ولی نتوانست زن ها را قانع کند تا به قبر فردوسی نرینندبخاطر اینکه زن ها به جنیدی می گفتند، شما قبول می کنید که اشعاری به شاهنامه اضافه شده، حالا 30 هزار بیت، 40 هزار بیت یا 50 هزار بیت معلوم نیست اماسوالما این است که چه کسی صلاحیت تشخیص آن را دارد که کدام قسمت از شاهنامه از فردوسی است و کدام قسمت آن از فردوسی نیست؟ شاید همان 30 هزار بیت شرم آوری که شما برای طهیر فردوسی حیوان صفت حذف کرده اید از فردوسی باشد و 30 هزار بیت دیگری را که تایید کرده ایداز فردوسی حیوان صفت، جهل پرور، زن ستیز و ضد تمدن نباشد.بهمانخاطر تا روشن شدن مطلب ما به قبر فردوسی حیوان صفت خواهیم رید.

  4. فارس های کودن
    هیچ استعدادی در رهبری ندارند

    فارس ها عقلآ و جسمآ خیلی ناتوانند و هیچ استعدادی در رهبری ندارند به همانخاطرهیچوقت قهرمان قومی یا ملی نداشته اند تا با تصویرش خانه ها و ویب سایت های خودشان را زینت بخش کنند در نتیجه خیلی از فارس ها و همۀ سلطنت طلب ها مجبور می شوند که خانه ها و ویب سایت های خودشان را با تصاویر غیر فارس های مثل رضا شاه پهلوی معروف به رضا پالانی، پسرش محمد رضا شاه، فرح دیبا معروف به فرح پهلوی، رضا پهلوی، یاسمین اعتماد امینی، نور پهلوی و ایمان پهلوی.زینت بخش میکنند

    یک فارس اگر خیلی نابغه از آب دربیاید، تازه می شود امیر کبیر تا در دربار ناصرالدین شاه پادوی کند. یا شعبان بی مغ، سپهبد رزم آرا، حسن علی منصور می شوند تا بخاطر یک تکه استخوان همه را بخاک سیاه بنشانند یا می شود کیانوش توکلی، علی رضا نوری زاده و ناصر کرمی بخاطر یه تکه استخوان در دفتر رضا پهلوی پادوی کنند یا می شود دوووکتووووور آرشام پارسی رهبر سازمان لواط کاران فارس در کانادا تا با تشکیل سازمان لواطکاران فارس، همراه با لاشه های متعفن سلطنت طلب ها برای عادی سازی لواط دادن در بین مردها، تضعیف بنیان خانوادگی با تمسخر کردن آن، رواج دادن فساد و بی بند و باری بطور شبانه روزی تلاش کند

بیان دیدگاه