مدنیت های باشکوه باستانی، قبل از هجوم به اصطلاح آریائی ها – قسمت اول


بخش اول
اولا به شهادت تاریخ، تیوری آریائی ها و مهاجرت آنان از شمال اروپا به شمال ایران کنونی، بین النهرین، آسیای میانه، خراسان قدیم(افغانستان و قسمت شرقی ایران کنونی) و هندوستان، افسانه ای بیش نبوده و در حقيقت برگرفته از اندیشه فاشيسم اروپايي در اواخر قرن نوزدهم میلادی میباشد که توسط اشخاصی چون ارتودو گوبينو، هوستون، استيوارات چمبرلن، سر ويليام جونز، ماكس مولر، فردریک شلگل، تامس یانگ، راسموس راسک، یوهان دولونگ، واگر دلاپوژ و… تئوریزه گردیده و در اذهان مردم جاانداخته شد . اما علیرغم تیوری سازی نژاد ساختگی اریائی، همه خالقین افسانه نژاد موهوم آریائی، در قسمت خاستگاه اصلی و سرزمین ابتدایی آریاییان دچار اختلاف نظر های فاحشی گردیده اند و سرزمین های مختلف بالتیک، آلمان، روسیه، هند، ایران، دریای سیاه، میان دانوب و خزر، همینطور بین خزر و اورال وحتی آفریقای شمالی را خاستگاه اولیه آریائی ها قلمداد کرده اند که این تناقضات در باره خاستگاه اولیه به اصطلاح آریائی ها، خود دلیل محکم بر پوچی نظریه ساختگی آریائی میباشند . آقای داکتر رضا مرادی غیاث آبادی پژوهشگر و نویسنده در زمینه باستان‌شناسی، درین باره میگوید :«همان‌طوری که می‌دانيد بيشتر منابع تاريخی، مردمان امروزه ايران را بازماندگان آرياييانی می‌دانند که از سرزمين‌های دور دست به‌طرف سرزمين فعلی ايران کوچ کرده‌اند. آنچه که در اين تاريخ‌ها و روايت‌ها گفته می‌شود، زمان‌شان اختلاف خيلی وسيع با همديگر دارند، از حدود ٣ هزار سال پيش تا حدود ۵ هزار سال پيش. خاستگاه اوليه اين مهاجرت‌ها هم اختلاف‌های خيلی زيادتری دارند، از غرب و شمال ايران فعلی، تا مرکز اروپا، تا شرق آسيا، و حوزه دريای بالتيک و حتی شبه جزيرۀ اسكاندیناوی دشت‌های سيبری را می‌گويند. خود دامنه وسیع این اختلاف‌ها، چه از نظر زمانی و چه از نظر مکانی، نشان‌دهنده سستی نظریه است . «{1}
اما این قلم درین نوشتار در پی اثبات ساختگی بودن نظریه آریائی و یا نژاد موهوم آریایی نیست . در پی آنست تا روشن سازد که قبل از هجوم آریائی ها، در حوزه تمدنی پارس، خراسان، آسیای میانه و وادی سند، تمدن های باشکوهی توسط مردمان بومی این ساحه خلق گردیده که ثابت میکند که مردمان این حوزه تمدنی، از خالقان تمدن های اولیه باستانی در جهان اند . طبق اظهارات مبتکرین تئوری آریائی ها، این قوم (آریائی) در هزاره دوم پیش از میلاد به این مناطق هجوم آورده اند . در حالیکه به شهادت تاریخ درین حوزه های تمدنی، از صد ها هزار سال قبل از میلاد، انسان های اولیه ای زندگی میکرده اند که بعد از طی مراحل عصر پارینه سنگی، میانه سنگی و نوسنگی شامل عصر  کشاورزی گردیده و از هزاره نهم قبل از میلاد، مدنیت های باستانی باشکوهی را ایجاد کرده اند که من با ارایه شواهد و مدارک و ماخذ های تاریخی، در قسمت حضور انسان های اولیه و بومی این حوزه تمدنی و مدنیت های باستانی این مناطق که هزاران سال قبل از هجوم آریائی ها درین سرزمین ها میزیسته و آثار گرانبهائی از خویش به یادگار گذاشته اند، روشنی میاندازم .
در افغانستان کنونی در اثر کاوش های باستان شناسی از غار قره كمر در ايبك مرکز ولایت سمنگان‌، هزار سم سمنگان، آق كپرگ در مزار شریف‌، چهل ستون،  تپه منديگگ،  دره كور (كر)، غار مار و غار اسپ، غار چهل ستون در مرکز بامیان، دشت ناور غزني و… آثاري به دست آمده است که ثابت میکند که هزاران سال قبل از هجوم آریائی های خیالی درین سرزمین، انسان های بومی در این مناطق زندگی میکرده و مدنیت های اولیه بشری را پایه گذاری کرده اند . موجودیت این آثار باستانی در کشور ما، این امر را روشن می کند که قبل از ظهور آریائی ها و مهاجرت ایشان به ایران، افغانستان و هندوستان، درین مناطق انسان های بومی که خالق مدنیت های شگفتی در حوزه های محل زیست شان بودند، میزیستند . بنا بگفته جناب احمد علی کهزاد مورخ و باستان شناس مشهور کشور :«این نتیجه روشن است که قبل از ظهور آریائی ها و مهاجرت ایشان از آریانا به هندوستان، چه در حوزهً هیرمند، چه در حوزهً سند، چه در حوزهً گنگا و چه در حوزهً آمو دریا، یک مدنیت دامنه داری وجود داشت که در اساسات کلی ساخت منازل، ساخت ظروف گلی، ساخت هیکل های ارباب انواع و حیوانات و غیره از هم مغایرت نداشت»{2}.
در بخشی از تحقیقات دانشمند اتحاد جماهیر شوروی سابق آقای يو . و. کانکوفسکی که در دشت ناور غزنی صورت گرفته آمده است که :«افغانستان يک کشور باستانی است . اگرچه تاريخ دقيق نخستين اسکان انسان در اين سرزمين تا کنون تعيين نگرديده است، اما تحقيقات و تحليل ‌های باستان ‌شناسان بر پاية آلات و ابزار بدست آمده از دشت ناور ولايت غزنی نشان می‌دهد که حداقل در حدود 100- 200 هزار سال قبل، در سرزمين امروزی افغانستان انسان‌هايی که به شکار مشغول بودند، زندگی داشتند. « {3}
بعدا طبق تحقیقات باستان شناسان ثابت گردید که کوه های مناطق مرکزی افغانستان محل زیست انسان های اولیه پارینه سنگی بوده است . «از روی تحقیقات باستان شناسانی هویدا گردیده است که  غار های کوه های مرکزی افغانستان بین 30 تا 50 هزار سال قبل رهایشگاه مردمان شکاری بوده که مدنیت دوره های قدیم حجر را بمیان آوردند . مستر لویی دوپری یکنفر از باستان شناسان امریکا مدعی است که دوسال قبل در طی سفر و مطالعات خود در شمال هندوکش در محلی موسوم به دره راول در شمال دره صوف، ابزار و شواهد عصر موستری ( M0usterian ) دوره قدیم حجر را مشاهده کرده است»{4}.
از طرف دیگر طبق تحقیقات باستان شناسان، سایت های باستانی مختلفی از عصر پارینه سنگی و میانه سنگی در حوزه تمدنی آمو دریا، افغانستان و سند کشف شده که من بصورت نمونه تعدادی از ان سایت های باستانی را ذیلا نام میبرم :
«کارا اوتو، لاخوتی، کول بولاک در تاجیکستان – پارینه سنگی تحتانی
دره سوات در پاکستان – پارینه سنگی تحتانی
اولالینکا، جبال یارخ در مغولستان – پارینه سنگی تحتانی
پناهگاه سنگی بهیمتکا در هند – پارینه سنگی میانی
دره کور در افغانستان – پارینه سنگی میانی
غار تشیک تاش، غار امیر تمیر، غار اُگزی کیچیک در تاجیکستان – پارینه سنگی میانی
اوتسونمانیت در مغولستان – پارینه سنگی میانی
آق کوپروک در افغانستان – پارینه سنگی فوقانی
غار خویست تسنگر آگوی در مغولستان – پارینه سنگی فوقانی»{5}
در سال ۱۹۵۴میلادی آقای كارلتن ‌كوون آمریكایی و در سال 1956 میلادی داکتر لوئی دوبری محقق و باستان شناس مشهور امریکائی جهت پیدا کردن ردپای انسانهای اولیه و نشانه های از تمدن های باستانی درین کشور به كاوش‌ های باستانی در شمال و جنوب هندوکش در مناطق قره کمر، آق تپه، هزار سم سمنگان، غار چهل ستون بامیان و…پرداختند . در اثر کاوش های باستانی این دو باستان شناس از «مغاره چهل ستون و بعضی نقاط دیگر آلات و ابزار سنگی و استخوانی به‌دست آمده که پیدایش این قبیل آثار، بیانگر آن است که در این دوره ابتدایی، انسان‌های آن روز از آلات و ادوات یادشده برای شکار و دفاع از خویش استفاده می‌کردند. بعدها این جامعه ابتدايی به‌تدریج و در طول هزاران سال، از نظر وضع زندگی به مرحله متکامل‌تری قدم نهاده و به‌عصر فلزات داخل گردیدند. در این زمان مس جای آلات سنگی را گرفت و تبر، دشنه، کارد، بیل و غیره ساخته شد. صنعت کوزه‌گری و ظروف سفالی در میان‌شان رواج یافت و مردمان آن روز کشاورزی خود را توسعه دادند.»{6}
در غار «قره‌كمر» واقع هشت كیلومتری شمال سمنگان تعداد زیادی افزار سنگی و استخوانی را از قبیل سنگ چقماق، وسایلی ساخته شده از استخوان حیوانات، ذغال و خاکستر بدست آورد . آثاری که در اثر حفاری از منطقه ایبک سمنگان از غار «قره کمر» بدست آمده است که به دوره قدیم حجر متعلق بوده که طبق تقسیم بندی باستان شناسان، دوره پارینه سنگی به بیست تا چهل هزار سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد . این بدین معنی است که در آن دوره قدیم سنگ، قسمت های شمال هندوکش، محل زیست انسان های بوده که در دوره حجر زیست داشته اند .  در منطقه «آق کپرک» مزار شریف آثاری با ارزشی قدیمی متعلق به دور جدید سنگ (نه هزار سال قبل از میلاد) از قبیل آئینه برنجی، انگشتر با نگین های لاجوردی، قیزه اسپ و… بدست آمده است که این خود نشانی از جای پای تمدنهای اولیه بشری است که خالق آن مردمان ترک بوده اند و به همین لحاظ تا هنوز این مناطق نامهای ترکی خود را حفظ کرده است .
باید خاطر نشان ساخت که عصر «نوسنگي» يك مرحله پیشرفته ی در زندگی انسان بدوی به حساب آمده و منجر به انقلاب و تحولی در سير حيات آدميان آن عصر گردیده است . بعدا ابزارسازی بشر در دوره میانه سنگی پیشرفت قابل محسوسی کرده شامل تله، تير و کمان، تور و قلاب و نیزه گردیده است تا آنکه این انسان ها بمرور زمان از نگاه فکری نیز تکامل یافته و باالتبع تغیراتی در شرایط و چگونگی زیست شان بوجود آورده و داخل عصر نوسنگی و بعدا کشاورزی شده اند . در اين دوره (اواخر عصر نوسنگی و اوایل دوره کشاورزی) در فاصله زماني  7000 تا 9000 سال پيش از ميلاد مسیح، انسان های این ساحه در روند تكامل، گام هاي بزرگي برداشته و به پيشرفت ‌هاي بسياري در زمينه‌ هاي فرهنگي،‌ اقتصادي و اجتماعي نائل شده اند . در طی این دوره، بشر به کشفیات مهمی نایل آمد. انسان این دوره، با کشف کشاورزی و کشت گندم و جو و اهلی کردن حیوانات و پرورش گاو و گوسفند، به زندگی ده نشینی پرداخته و در نتیجه دهکده ها بوجود آمده و زندگی جمعی شکل نوینی بخود اختیار کرد . انسان ها شیوه صیقل زدن سنگ ها، طرز ساختن ظروف سفالی، شیوه بافندگی پارچه را بمرور زمان کشف و آموختند . طبعا اسکان در دهکده ها، شیوه ی زندگی انسان های عصر نوسنگی را به کلی دگرگون کرد. اسکان در دهکده ها و تراکم امکانات جمعی، باعث شد که بشر بتواند مازاد بر احتیاجش، غذا تولید کرده و از اوقات فراغتش به کسب مهارت های جدید برای رفع مایحتاج زندگی اش نائل گردند .
در شمال هندوکش با افزايش جمعيت انساني، بشر از عصر جمع‌آوري غذا يا (شكار) وارد مرحله توليد غذا يا (كشاورزي) شده و برای ادامه حیات شان نسل ‌هايي از حيوانات را اهلي كرده و گونه های از گياهان را کشت نموده و به خدمت گرفته اند . این انسان های بومی این سرزمین بعد از آنکه وارد مرحله زراعت و دامداری گردیدند شروع  به ساختن قریه ها و دهکده ها کرده و آ ثار چندین دهکده بسیار قدیمی که در نقاط مختلف کشور کشف شده است دال بر این نظریه میباشند . برای تثبیت این نظریه در انسیکلوپدیا آمریکانا 1982 آمده است که «دامنه های شمالی کوه های هندوکش که رو به سوی ترکمنستان دارد، بعنوان یکی از نخستین محل زیست انسان هایی که به کار کشاورزی اشتغال داشته اند پذیرفته شده است.»{7} باستانشناسان شوروي نیز به اين باور اند كه گندم در ۱۶ تا ۴ هزار سال پیش از میلاد، در كناره ‌هاي دریای آمو در شمال کوه هندوکش کشت می شده است و بعدا دانش و روش کشت گندم از آن جا بهمنديگگ رفته است . وقتی جای پای تمدن اولیه بشری در قسمت شمال هندوکش از 9000 سال قبل از میلاد مسیح، آنهم چنان پیشرفته به مشاهده میرسد که شامل کشاورزی و کشت انواع گندم بوده و مس و طلا و برنز را مورد استفاده قرار داده است طبعا هم زمان در جنوب هندوکش نیز مردمانی متاثر ازین تمدن زندگی میکرده اند .  به همین دلیل  پروفیسر «اسکو پرپولا» Asko Parpola معتقد است که  وحدت و همگرایی هر دو سوی کوه های «هندو کش» راه را برای تبادله فرهنگی گسترده در هر دو سو باز کرده است . به همین دلیل باستان شناسان در اثر کاوش های باستانی از مغاره چهل ستون در مرکز بامیان بعضی آلات و ابزار سنگی و استخوانی بدست آورده که پیدایش این قبیل آثار بیانگر آن است که این دوره متعلق به عصر پارینه سنگی بوده و انسانهای آن زمان از آلات و ادوات یاد شده برای شکار و دفاع از خویش استفاده میکردند . با توجه به ارتباط مردمان حوزه تمدنی شمال و جنوب هندوکش، این مناطق نمونه های کوچکی است از اثار بجا مانده باستانی در مناطق هزارستان که اگر مورد کاوشهای علمی باستان شناسان قرارگیرد نه تنها بخش عمده ای از تاریخ هزاره ها بل زوایای تاریک تاریخ کشور مان افغانستان نیز روشن خواهد شد.
كاوش ‌هاي که در سال 1951م در مندیگک واقع در پنجاه و پنج کیلومتری شمال قندهار صورت گرفت، ثابت ساخت که قبل از هجوم اریائی ها، مردمان این منطقه از سه هزار سال پیش از میلاد، ده‌نشین بوده و خانه هایي از خشت و گِل می‌ساختند و به زراعت و دامداری نيز آشنا بودند که جزء ساکنان بومی افغانستان امروزی بوده اند . در روستای منديگك، یک شهر باستانی با دو بارو گرداگرد آن كه باروي بيروني چهارگوش با محيطي در حدود يك كيلومتر بوده که در وسط اين بارو ها كاخي با ديواري آجري كه فقط 35 متر آن باقی مانده، کشف گردید که این کاخ با ستونها و نقش هاي برجسته تزئین گردیده است. در اين دوره، صنعت سفالگري و هنر معماري بوجود آمده و آدميان عصر نوسنگی دركنار چشمه‌ ها و امتداد رودخانه ‌ها و مناطق امن، خانه های گلی با پوشش چوب و حصیر برای شان ساخته و دهكده‌هاي اوليه را بوجود آورده و با استقرار درین دهکده ها زمینه آغاز مرحله شهر نشینی را فراهم ساختند . » از روی شواهد و ملاحضات چنین استنباط میشود که اصل کانون رهایش مردمان قبل التاریخ این ناحیه همان تپه مندیگک بوده و چون بعد از هشت مرحله آبادی های سر بسر ارتفاع تپه به ده متر رسیده و یک دوره جدیدی آغاز یافته است که شاید عظمت نسبی آن همان عمارت یزرگ و مجلل قبل التاریخ باشد که نظیر ان به قدامت چهارهزارسال قبل از امروز در سایر نقاط اسیا دیده نشده است .»{8}
ادامه دارد

عباس دلجو

پی نوشت ها :

1 – بخشی از گفتگوی دکتر مرادی غياث‌آبادی با راديوی فرانسه دربارۀ موضوع مبهم نژاد آريايی
http://www.sarzaminparsian.net/thread7815.html
2 – افغانستان و هند در روشنی تحقیقات باستان شناسی، احمد علی کهزاد،منبع بنیاد فرهنگی کهزاد، اصل نسخه مورخ 12 قوس 1342
3 – يو. و. کانکوفسکی، تاريخ افغانستان، مسکو – ۱٩٨٢، ص ٢
4 – علی احمد کهزاد – مقاله نگاهی بر نتایج آفاقی تحقیقات باستان شناسی در افغانستان
5 – http://iran-archaeology.persianblog.ir/post/11
6 – – http://www.ariaye.com/dari/tarikh/afgbc.html
7 – https://www.sharemation.com/Araz44/turkman.-sumer.htm?uniq=-yoeq84
8 – علی احمد کهزاد – مقاله قره کمر و مندیگگ، دوکانون جدید زندگانی قبل التاریخ در افغانستان

یک پاسخ

  1. گیریم که ما ایرانی ها هر چه از تمدن و فرهنگ داریم از تمدن های دیگر است. ترک ها و زبان ترکی که میراث دار ایلغارهای چادر نشینان غز و سلجوق و مغول های مسلمان شده ی ایلخانی و جغتایی (تیموری) چه تمدن و پیشینه ای دارند؟!

    بجز قتل عام و خونریزی و خونخواری و تخریب تمدن های آسیای میانه و خاورمیانه و روس های کیوی چه چیز برجا گذاشتند؟! مگر نه روزی میان رودان (ماوراالنهر) و بین النهرین بهشت زمین بودند و اکنون پس از ترک تازی چنگیز و هولاکو کویری ازشان بر جا نیست؟!

    صد درود به نیاکان فارسی زبان من که به یورت نشین های بزچران شیر مادیان خور آداب و رسوم زندگی یکجا نشینی روستایی و شهرنشینی و ادبیات و زبان یاد داد.

    پیشینه فرهنگ و زبان های ترکی به تنی چند از استادان زبان فارسی برمی گردد که چه در دربار تیموریان بودند و چه آق قویونلو و عثمانی.
    اگر امیر علیشیر نوایی اویغور نبود که قلمرو کل زبان های تورکیک از گفتار فراتر نمی رفت و آبرویی نمی یافت. چه بسا همین زبان های ترکی ادبی سراسر آمیخته به واژگان و ترکیب های فارسی و عربی، آنهم به معنی فارسی آنها هستند.
    خوب است بدانید که بزرگترین ادیبان و شاعران منتسب به پان ترکیست ها و بزقوردها چه از نظامی گنجوی و مولانا جلال الدین یک بیت به زبان ترکی نسرودند چه بسا خاقانی شروانی که در تبربز به خاک سپارده شده
    نفرت خودشو از ترکان بیان می کنه :
    خونم همی خوری که ترا دوستم بلی
    ترک این چنین کند که خورد خون بدوستی .

    این هم بیتی از نظامی :
    غارتی از ترک نبرده ست کس
    رخت به هندو نسپرده ست کس .

    این ابیات نشانگر منفور و مضموم بودن ترکان نزد بزرگان اهل آذربایجان و ارّان (نام تاریخی جمهوری جعلی آذربایجان) است. جالب که هم اکنون تنی چنداز مردم این بلاد داعیه ترک بودن و بزقوردی می کنند و دم از کین و دشمنی با فارسی زبانان می زنند.

    چه بهتر که شما کمی توجهی به پیشینه تاریخی این منطقه تجت عنوان سنّت ترکی-ایرانی (Turko-Persian Tradition) داشته باشید و سپس دم از کوچکی فرهنگ و تمدن ما آریایی ها و بزرگی تمدن نداشته چادرنشین ها بزنید:
    http://en.wikipedia.org/wiki/Turko-Persian_tradition

بیان دیدگاه